بسم الله الرحمن الرحیم
دردسرهای ایجاد وبلاگ هر چند که استاد فرموده بودند که ایجاد، وبلاگ چند دقیقه بیشتر وقت ما را نمیگیرد ولی با توجه به اینکه اولین باری بود که در این فضا قرار میگرفتم و باید وبلاگ را حتماً امروز ایجاد می کردم تمام همت خود را به کار بستم و هر چند که گزینه ها را پر میکردم و مجدد پیغام خطا دریافت میکردم بدون خستگی به کار خود ادامه دادم و بالاخره موفق شدم که وبلاگ را ایجاد کنم و این اولین روز نوشت من بود که در این وبلاگ قرار دادم مثل همیشه با تلاش و پشتکار تونستم کاری را که میخواستم به سرانجام برسانم از خدا می خواهم که آنچه به صلاح خود و اطرافیانم است در این وبلاگ بنگارم و من الله توفیق
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز چهار شنبه هفتم اسفند ماه سال ۱۳۹۸ میباشد امروز روز برگزاری سمینار البته بگم میکرو سمینار ما است ما که میگم دوازده نفری هستیم که در کلاس محتوا سازان هوشمند جناب آقای کیانی، استاد ارجمند شرکت کردهایم و یک تیم ۱۲ نفره را تشکیل دادهایم البته من خودم میگم ۱۱ به اضافه یک منظور اینه که یازده نفر خانم به اضافه یک آقا، البته آقای ای هم که حضور دارند همسر یکی از دوستان ارجمندم می باشند خلاصه امروز روز برگزاری این ۱۲ میکرو سمینار است درسته که سخنرانی های زیادی تا الان انجام دادم ولی آخرش یک استرس و هولی دارم
خدایا! خودت امروز کمکم کن که بتونم مطالبی را که در درجه اول به درد خودم و در درجه بعد به درد سایر دوستانم بخورد بیان کنم
خدایا! خودت کمکم کن که بتونم در مورد کتابی که در حال نگارش دارم مطالب مفید و جذابی را به دوستانم ارائه بدم.
این صحبتی که الان انجام دادم دقیقاً مساوی است با قانون جذب من الان در حال ارتباط با کائنات و خالق کائنات هستم
از خدا کمک می طلبم. یاری می جویم.
قانون جذب میگه، از کائنات درخواست کن، آن را اجابت می کنه
و چه بهتر و چه بالاتر و چه دقیق تر و چه زیرکانه تر است که من از خالق کائنات درخواست کنم و قطعاً به اجابت خواهد رسید
خودم را با فرکانس خدا، هم فرکانس می کنم و درخواست خود را ارسال می کنم.
خدا هم اجابت میکند پس من امروز یک میکرو سمینار فوقالعادهای را برگزار خواهم کرد و مانند کتابم یک میکرو سمینار جاودانه را به منصه ظهور خواهم رساند. پس من می توانم، من قدرت ان را خواهم داشت که یک میکرو سمینار بسیار جذابی را در مورد کتاب در حال نگارشم ارائه بدهم
ومن الله التوفیق
بسم الله الرحمن الرحیم
الان در حال مطالعه ی مقدماتی برای نگارش کتابم هستم انقدر مشغول بودم و غرق در مطالعه بودم که اصلاً گذرزمان را احساس نکردم. تا اینکه زنگ تلفن منزل به صدا در آمد و من متوجه شدم که چقدر از زمان گذشته است بگذریم. چیزی که برای من عجیب است را برای شما بگویم. بعضی از مطالبی که مطالعه کردم اصلاً با اعتقادات و باورهای من و اطلاعات ذخیره شده در ذهن من مطابقت ندارد و این باعث پریشانی افکارم گردید هر چی که فکر می کنم میبینم که نظریه ها قانونها برهان ها استدلال ها تمام مصوبات انسانی بعد از مدتی از بین می رود و افکار نظریه ها برهان ها و استدلال های جدید جایگزین آنها می گردد بنابراین به مطالب کتابهایی که خواندم و نظریه ها و قانون هایی که در آنها وجود دارد خیلی نمی توانم اعتماد کنم برای همین اولین تصور من از کتابم این است که مطالبی در آنها بنویسم که جاودانه بماند من باید جاودانه بودن کتاب خودم راتضمین کنم به نظر خودم باید به قول این قانون جذب خودم را همسو با ارتعاشات کائنات و همنوایی با کائنات بکنم و این نیست مگر با اتصال افکار من با موجودی خارق العاده که این موجود، می تواند ضامن بقاء کتاب من باشد این موجود، دوست داشتنی و مهربان است و فکر نمیکنم معلومات خودش را از من دریغ کند. حتما حتما تمام مطالب قانون جذب را به من الهام خواهد کرد این هم یکی از اصول قانون جذب که هر چه در تصور خود و در فکر خود پرورش می دهیم کائنات آن را دریافت و بعد به اجابت میرسانند تصور من این است که این موجود بسیار به من در نوشتن این کتاب کمک خواهد کردالبته نمیدانم که هزینه این معلومات را می توانم پرداخت کنم یا نه البته قرار شد که تصورات ذهنی من ارتعاشی را همنوا با کیهان و کائنات بکند و به اجابت برسد پس من قادر خواهم بود که تمام هزینه های گزاف آن را پرداخت کنم و این موجود کسی نیست مگر خدا
خدایا به من کمک کن آنچه در این کتاب خواهم نگاشت، بر اساس وحی منزل تو، قران و آموزه هایی باشد که از طریق اهل بیت به ما رسیده، این خواهد بود راز جاودانگی کتابی که خواهم نوشت
والسلام
درباره این سایت